احد «میشا» سالکی، چهره ای متفاوت



احد سالکی (که در محافل بین‌المللی کوهنوردی با نام میشا سالکی شناخته می‌شود) در سال ۱۹۵۴ میلادی (۱۳۳۳ خورشیدی) در ایران متولد شد. وی از جوانی به کوه‌نوردی علاقه‌مند شد و تسلط او به زبان‌های خارجی باعث گردید که در نوجوانی به ترجمهٔ متون کوه‌نوردی بپردازد. 


یکی از اولین فعالیت‌های شاخص او ترجمهٔ کتاب «حماسه نانگاپاربات» اثر دکتر کارل هرلیخ‌کوفر (کوهنورد و سرپرست معروف آلمانی) به زبان فارسی بود که در سال ۱۳۵۱ خورشیدی منتشر شد  . این کتاب که روایت تلاش‌های کوه‌نوردان بر قله نانگاپاربات را بازگو می‌کرد، از نخستین آثار کوه‌نوردی به زبان فارسی بود و مقدمهٔ ادبی زیبای آن در سال‌های بعد در میان کوه‌نوردان ایرانی بسیار مشهور شد  . 

سالکی در دهه ۱۳۵۰ برای ادامه زندگی و فعالیت‌های کوهنوردی به آلمان غربی مهاجرت کرد و ساکن آن کشور شد . وی در آلمان به تحصیلات عالی در رشته مهندسی ترافیک  پرداخت. و در کنار آن به طور حرفه‌ای به کوه‌نوردی، عکاسی کوهستان و نگارش در این حوزه مشغول گردید. سالکی از دهه ۱۹۷۰ تاکنون مقیم کشور آلمان بوده




حضور در برنامه‌های کوه‌نوردی هیمالیا


عضو تیم اروپایی صعود به جبهه جنوب‌غربی اورست (۱۹۷۲)



یکی از مهم‌ترین تجربه‌های سالکی در کوه‌نوردی بلند، شرکت او در Expedition اروپایی اورست ۱۹۷۲ به سرپرستی دکتر هرلیخ‌کوفر بود. در این برنامه بین‌المللی، تیمی متشکل از کوه‌نوردانی از چندین کشور (اتریش، آلمان، ایتالیا، بریتانیا و …)، برای صعود مسیر دشوار جبههٔ جنوب‌غربی اورست تلاش کردند  . احد سالکی به عنوان نماینده ایران در سن جوانی در این تیم حضور داشت و نام او در فهرست اعضای تیم در کنار کوه‌نوردان مشهوری همچون داگ اسکات و دان ویلیانس دیده می‌شود . اگرچه این تلاش در بهار ۱۹۷۲ به دلیل مشکلات مدیریتی و اختلافات داخلی تیم به نتیجه نرسید و صعود ناکام ماند  ، اما سالکی با حضور در این برنامه تجربه گران‌بهایی کسب کرد. بر اساس گزارش رسمی American Alpine Journal، سالکی (با امضای «میشا سالکی، ایرانی») یکی از اعضای این تیم بود صعود این تیم به دلیل اختلافات بین نفرات انگلیسی و آلمانی نیمه‌کاره رها شد . این تجربه، اولین حضور یک کوه‌نورد ایرانی در برنامه‌ای بین‌المللی بر روی اورست به شمار می‌آید.


صعود قله تیریچ میر (۱۹۷۵)


احد سالکی پس از تجربه اورست، به صعود یکی از بلندترین قلل رشته‌کوه هندوکش همت گماشت. او در سال ۱۹۷۵ سرپرستی ایدهٔ یک تیم بین‌المللی برای صعود کامل خط‌الرأس رشته‌قلل تیریچ‌میر در پاکستان را بر عهده داشت . هدف بلندپروازانه تیم، عبور تراورس از قلل فرعی IV تا I تیریچ‌میر و سپس فرود از یال جنوب‌غربی دست‌نخورده بود . هرچند اختلافاتی در میان اعضای آلمانی و انگلیسی تیم بروز کرد و دو عضو آلمانی پیش از صعود گروه را ترک کردند ، اما نهایتاً سالکی به همراه دان ویلیانس (اسطورهٔ کوه‌نوردی انگلستان)، ایان نیکلسون (انگلستان) و راینهارد زیفرت (آلمان) موفق شدند قله اصلی تیریچ‌میر به ارتفاع ۷۷۰۶ متر را از مسیر اسپانیایی صعود کنند . آنها در شرایط نامساعد جوی همان مسیر را برای بازگشت انتخاب کردند و به سلامت فرود آمدند . این صعود در زمان خود بسیار مورد توجه قرار گرفت.


گزارش‌های بین‌المللی نیز این موفقیت را ثبت کرده‌اند؛ در سالنامه Alpine Journal 1976 آمده است که “میشا سالکی، کوه‌نورد ایرانی مقیم آلمان، به همراه ویلیانس، نیکلسون و زیفرت توانستند قله تیریچ‌میر را صعود کنند” . شایان ذکر است که این برنامه برای سالکی نقش سرپرستی و هدایت تیم را نیز به همراه داشت و نشان‌دهنده توانایی مدیریتی او در کوه‌نوردی ارتفاع بالا بود .


عضو تیم ایرانی گاشربروم I (۱۹۷۸)


سالکی پس از صعود تیریچ‌میر، همچنان با جامعه کوه‌نوردی ایران در ارتباط بود و در سال ۱۳۵۶ به عضویت تیم اعزامی باشگاه دماوند برای تلاش بر روی قله گاشربروم I (۸۰۶۸ متر) درآمد . باشگاه کوه‌نوردی و اسکی دماوند که از قدیمی‌ترین تشکل‌های کوه‌نوردی ایران است،

 اگرچه تلاش ایشان بر روی گاشربروم۱ به دلایل مختلف (از جمله شرایط جوی و کمبود امکانات) به صعود قله منجر نشد، سالکی در میانه صعود  تیم را بعلت اختلاف نظر با اعضای تیم ترک‌ کرد.


صعود انفرادی چو‌ایو (۱۹۷۹)


یکی از ماجراجویانه‌ترین صعودهای احد سالکی، تلاش انفرادی و غیرقانونی بر روی قله ۸۲۰۱ متری چو‌ایو (ششمین قله بلند جهان) است.

در سال ۱۹۷۹ میلادی، سالکی بدون اخذ مجوز رسمی از دولت چین، از طریق گذرگاه نانگ‌پا‌لا خود را از نپال به تبت رساند و صعود جسورانه‌ای را به صورت سولو آغاز کرد . او در ۲۰ سپتامبر ۱۹۷۹ به ارتفاعات چو‌ایو رسید و کمپ اصلی خود را برپا کرد . پس از ایجاد کمپ ارتفاع بالا در مسیر رخ غربی (مسیر اتریشی‌ها در ۱۹۵۴) تا ارتفاع حدود ۷۱۰۰ متری، نهایتاً در ۱۰ اکتبر ۱۹۷۹ موفق شد به تنهایی قله چو‌ایو (۸۲۰۱ متر) را صعود کند . این صعود در زمان خود بی‌سابقه بود؛ چرا که سالکی نه تنها تنها صعود می‌کرد، بلکه اسکی نیز به همراه داشت و بخش‌هایی از مسیر بازگشت را با اسکی طی نمود (هرچند جزئیات دقیق فرود با اسکی در منابع رسمی اندکی مبهم است). پس از فرود از قله، وی توسط نیروهای مرزبانی چین به علت ورود غیرمجاز بازداشت شد . گزارش American Alpine Journal صعود انفرادی سالکی به چو‌ایو را ثبت کرده و اشاره می‌کند که او پس از صعود قله توسط مقامات چینی دستگیر شد . تجربه مخاطره‌آمیز چو‌ایو بعدها دستمایه نگارش کتابی توسط خود سالکی گردید (که در بخش تألیفات به آن خواهیم پرداخت). گفتنی است سالکی نخستین ایرانی بود که بر قله چو‌ایو ایستاد و این صعود را ۱۳ سال پیش از آنکه کوه‌نوردان ایرانی دیگری به طور رسمی چو‌ایو را صعود کنند انجام داد   (اولین صعود رسمی ایرانیان به چو‌ایو در اردیبهشت ۱۳۷۹ توسط تیمی شامل محمد اوراز، داود خادم و … انجام شد). جسارت سالکی در این صعود انفرادی باعث شد نام وی در مجامع کوه‌نوردی بین‌المللی به عنوان کوه‌نوردی ماجراجو مطرح گردد، اگرچه به دلیل عدم رعایت تشریفات قانونی، این صعود کم‌تر در محافل رسمی ایران بازتاب یافت.


تلاش بر اورست از جبهه شمالی (گردنه شمالی، ۱۹۸۸)


احد سالکی بار دیگر شانس خود را بر روی اورست آزمود. در (سپتامبر ۱۹۸۸)، وی به صورت مستقل به منطقه شمالی اورست (رونگبوک شرقی در تبت) رفت. هدف او صعود اورست از مسیر عادی شمالی بود، اما بدون پشتیبانی یک تیم بزرگ. سالکی همراه با دو شرپا توانست خود را به ارتفاعات بلند اورست برساند و تا گردنه شمالی (نورث‌کول) به ارتفاع حدود ۷۰۰۰ متری صعود کرد . مطابق گزارش‌های ثبت‌شده در American Alpine Journal، سالکی در ۲۶ می ۱۹۸۸ به گردنه شمالی دست یافت ولی بالاتر از آن نرفت . این صعود اگرچه به قله منتهی نشد، اما در آن زمان یکی از تلاش‌های نادر ایرانیان بر روی اورست از جبهه شمالی به شمار می‌آمد (پیش از آن تنها یک تلاش مشترک ایران و چین در سال ۱۳۵۷ تا ارتفاع ۷۵۰۰ متری گزارش شده بود). 


حضور سالکی در ارتفاعات اورست آن هم بدون استفاده از اکسیژن مکمل و در قالب یک تیم کوچک، نشانگر توان بالای هم هوایی و تجربه او در کوه‌نوردی هیمالیا بود . لازم به ذکر است که دو سال بعد، در ۱۹۹۰ نیز گزارش شد سالکی قصد داشت از مسیر یال غربی اورست (از سمت تبت) صعود کند و ادعا شده بود تا ارتفاع ۷۸۰۰ متر پیش رفته است، اما منابع معتبر کوه‌نوردی در صحت برخی ادعاهای او ابراز تردید کردند  .


تألیفات، ترجمه‌ها و نوشته‌ها


احد سالکی علاوه بر کوه‌نوردی، دستی در قلم داشته و آثار مکتوبی از خود به جای گذاشته است. همان‌طور که اشاره شد، ترجمهٔ کتاب «نانگاپاربات» (معروف به «حماسه نانگاپاربات») در سال ۱۳۵۱ توسط سالکی منتشر شد . این ترجمه با ویرایش ناصر پورپیرار همراه بود و به عنوان اولین کتاب کوه‌نوردی فنی به زبان فارسی شناخته می‌شود . مقدمه شاعرانه کتاب و نیز روایت حماسی تلاش کوه‌نوردان آلمانی بر نانگاپاربات، نسل آن زمان کوه‌نوردان ایرانی را شیفته خود کرد  . خود سالکی در مقدمه چاپ ۱۳۵۱ زندگینامه کوتاهی از خود ارائه داده بود (که متأسفانه در چاپ‌های بعدی به دلیل ملاحظات پس از انقلاب حذف شد)




.


پس از مهاجرت به آلمان، سالکی به زبان آلمانی نیز به تألیف پرداخت. مهم‌ترین کتاب او به زبان آلمانی «Allein zum Cho Oyu» (به معنی «تنها به‌سوی چو‌ایو») است که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد . این کتاب شرح ماجراجویی جسورانه سالکی در صعود انفرادی چو‌ایو و فرود با اسکی از دامنه‌های آن کوه است. کتاب مزبور با استقبال خوبی در محافل کوه‌نوردی اروپا مواجه شد و امضای «Mischa Saleki» را بر خود دارد . 



سالکی در این اثر، خطرات، سختی‌ها و هیجانات صعود بدون مجوز در منطقه ممنوعه تبت را با زبانی شیوا بیان کرده است. وی سپس در سال ۱۹۸۷ کتاب دیگری به زبان آلمانی با عنوان «Ganz Oben: Pilger im Eis» (به معنی تحت‌اللفظی «بر فراز: زیارتگر در یخ») منتشر کرد . این کتاب مجموعه‌ای از تجربیات و تأملات او در کوه‌های بلند (احتمالاً ترکیبی از خاطرات صعودهای مختلف مانند اورست، ماکالو یا دیگر قلل هیمالیا) است.




سالکی قلمی گیرا داشت و این زیبایی نگارش در تمامی کتاب های او‌مشهود است.


از دیگر آثار فارسی سالکی، باید به کتاب «احتیاط، بهمن می‌آید!» اشاره کرد. این کتاب که در اواسط دهه ۱۳۵۰ (حدود ۱۹۷۶ میلادی) منتشر شد، به موضوع ایمنی در کوهستان و آشنایی با خطر بهمن می‌پردازد . عنوان هشداردهنده کتاب نشان‌دهنده محتوای آن است: سالکی در این اثر به کوه‌نوردان آموزش می‌دهد که چگونه نشانه‌های احتمال ریزش بهمن را تشخیص دهند و از خطرات آن اجتناب کنند.





علاوه بر کتب یادشده، احد سالکی در مجلات و نشریات کوه‌نوردی نیز فعال بود. او در قبل از انقلاب در بسیاری از نشریات ورزشی در باره کوهنوردی مطلب مقالات متعددی نوشت و تجربیات خود یا نقد برنامه‌های کوه‌نوردی را منتشر می‌کرد. 


یکی از بزرگ‌ترین موارد مربوط به سالکی زیر سئوال بردن صعود تیم‌ مشترک ایران و ژاپن در سال ۱۳۵۵ بود،که سالکی  با چاپ عکس‌هایی از تیم‌های آلمانی، پرسش‌هایی درباره تفاوت عکس قله آن تیم‌ها مطرح نمود 


سالکی در نشریات آلمانی هم فعال بود؛ به ویژه پس از صعودهایش، برخی مجلات کوه‌نوردی اروپا مصاحبه‌ها یا یادداشت‌هایی از او منتشر کردند. به عنوان نمونه، مجله آلمانی Alpen konkret در دهه ۱۹۸۰ گفت‌وگویی با سالکی انجام داد که در آن از سختی‌های صعود انفرادی چو‌ایو سخن گفت.


سالکی علاوه بر نویسندگی، یک عکاس کوهستان ماهر نیز به شمار می‌رود. او طی سال‌ها کوه‌نوردی، عکس‌های چشم‌نوازی از مناظر ارتفاعات بلند ثبت کرده و در آلمان چندین نوبت نمایش اسلاید (اسلایدشو) برگزار کرده است  . به عنوان مثال، انجمن دوستداران طبیعت در شهر باد ویلبل آلمان در دهه ۱۹۸۰ از سالکی دعوت کرد تا طی دو برنامه جداگانه، به نمایش تصاویر و سخنرانی درباره صعود چو‌ایو و کوهنوردی در مک‌کینلی (دنا‌لی) بپردازد  .، وی سابقه صعود قله دنالی (6190 متر، بلندترین کوه آمریکای شمالی) را نیز در کارنامه دارد.


زندگی در آلمان و عضویت‌های کوه‌نوردی


همانطور گه گفته شد احد سالکی از حدود سال ۱۳۵۰ به آلمان نقل مکان کرد و در آلمان غربی ساکن شد . در منابع خارجی بارها به او به عنوان «کوه‌نورد ایرانی مقیم آلمان (West Germany)» اشاره شده است  . 


بنابر شواهد، سالکی سال‌ها در منطقه‌ای حوالی ایالت هِسِن آلمان زندگی کرده است (کتاب‌های او در شهرهای «هانائو» و «فرانکفورت» منتشر شده‌اند که حاکی از حضور وی در آن نواحی است). 


وی در آلمان به عضویت باشگاه‌های کوه‌نوردی محلی و همچنین فدراسیون کوه‌نوردی آلمان (DAV) درآمد و از این طریق در برنامه‌های کوه‌نوردی اروپایی مشارکت می‌کرد. همچنین، سالکی در دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک چهره شناخته‌شده در کوه‌نوردی آلمان، مورد حمایت برخی شرکت‌های تولیدکننده تجهیزات کوه‌نوردی قرار گرفت. برای مثال، شرکت آلمانی جک‌ولفسکین (Jack Wolfskin) که در زمینه پوشاک و لوازم کوه‌نوردی فعالیت دارد، در اواسط دهه ۸۰ میلادی اسپانسر تجهیزات سالکی در برنامه‌های هیمالیا بود .



در کنار دستاوردهای فنی و حضور پررنگ در برنامه‌های بلندمرتبه، کارنامه احد سالکی همواره با نوعی حاشیه و ابهام همراه بوده است؛ موضوعی که در بررسی زندگی او نمی‌توان و نباید نادیده گرفت.


بخش قابل توجهی از برنامه‌های سالکی، به‌ویژه از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد، با روایت‌هایی همراه است که از سوی سردبیران نشریات تخصصی کوه‌نوردی، به‌ویژه American Alpine Journal، با احتیاط یا تردید نقل شده‌اند. در چند مورد، سردبیران این نشریات به‌صراحت اشاره کرده‌اند که برخی ادعاهای مربوط به ارتفاع، مسیر یا شرایط صعود، تنها بر اساس گفته‌های خود سالکی ثبت شده و تأیید مستقل نداشته است.


این مسئله به‌ویژه در مورد:

 صعود انفرادی چو‌ایو

 تلاش‌های بعدی بر روی اورست

 و برخی روایت‌های شخصی منتشرشده در مصاحبه‌ها

بیشتر به چشم می‌خورد. 


در گزارش‌های سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۱ American Alpine Journal، لحن سردبیران نسبت به برخی ادعاها محتاطانه است و به‌روشنی میان «گزارش فردی» و «صعود تأییدشده» تفکیک قائل می‌شوند.


از سوی دیگر، این ویژگی را می‌توان بخشی از شخصیت پیچیده و چندلایه سالکی دانست. او نه صرفاً یک کوه‌نورد فنی، بلکه شخصیتی ماجراجو، فردگرا و تا حدی یاغی نسبت به ساختارهای رسمی بود. همین روحیه باعث شد که:

 

به‌جای کار در چارچوب تیم‌های بزرگ، اغلب مسیرهای مستقل را انتخاب کند

 به مقررات رسمی (مانند مجوزهای دولتی) بی‌اعتنا باشد

 و روایت شخصی خود از صعود را بر گزارش‌های نهادی ترجیح دهد


این ویژگی، هم نقطه قوت او بود و هم منشأ بسیاری از حاشیه‌ها.


از یک سو، همین استقلال فکری باعث شد که در دهه‌ای که کوه‌نوردی ایران هنوز درگیر ساختارهای ابتدایی بود، او به ارتفاعات هیمالیا راه پیدا کند و تجربه‌هایی کم‌نظیر بیندوزد.

از سوی دیگر، همین روحیه باعث شد که بخشی از جامعه کوه‌نوردی، به‌ویژه در اروپا، با دیده تردید به روایت‌های او نگاه کند.


در واقع، سالکی را نمی‌توان صرفاً در قالب «قهرمان»، «ماجراجو» یا «اغراق‌گو» خلاصه کرد. او نمونه‌ای از کوه‌نوردان نسل گذار است؛ نسلی که میان دوران رمانتیک کوه‌نوردی و عصر مستندسازی دقیق قرار داشت. نسلی که هنوز روایت شخصی را بخشی از حقیقت می‌دانست، نه چیزی که الزاماً باید با GPS، عکس قله و تأیید رسمی همراه باشد.


همین تضاد، سالکی را به شخصیتی چندلایه تبدیل می‌کند:

هم پیشگام، هم بحث‌برانگیز؛

هم الهام‌بخش، هم محل تردید؛

و دقیقاً به همین دلیل، شایسته بررسی تاریخی دقیق و منصفانه است، نه ستایش مطلق و نه رد  کامل.


در میان همه فعالیت‌های احد سالکی، ماندگارترین میراث او ترجمه کتاب «حماسه نانگاپاربات» محسوب می شود. 


این کتاب برای نسل‌های دهه ۵۰، ۶۰ و ۷۰ نخستین مواجهه جدی با کوه‌نوردی هیمالیایی به‌شمار می‌رفت. 


مقدمه شاعرانه و تأمل‌برانگیز ابتدای کتاب، که با نگاهی انسانی و عمیق به کوه و مرزهای توان انسان نوشته شده بود، تأثیری ماندگار بر ذهن خوانندگان گذاشت. 


می‌توان گفت این اثر برای کوه‌نوردی ایران همان جایگاهی را یافت که «عنکبوت سفید» برای کوه‌نوردان اروپا داشت.




Comments

Popular posts from this blog

عباس سیدی نیا هم رفت

وبلاگ «کوه قاف»

بعد از بیست سال