وبلاگ «کوه قاف»

رضا زارعی سال ها است که وبلاگ «کوه قاف» را می نویسد، در بازه ای حدود بیست و دو سال. حالا از مرز شش هزار پست گذشته و این عددها فقط آمار محسوب نمی شوند، بلکه نشانه یک استمرار نادر در حیطه کوهنویسی هستند. روزی را که وبلاگش را شروع کرد یادم هست، آغاز دوران وبلاگ نویسی فارسی، زمانی که مفهوم وبلاگ با امروز تفاوت داشت. در این سال ها خیلی ها نوشتند و کنار رفتند، اما او نوشت و ماند. به نظر من، این مسیر بیشتر شبیه کوهنوردی است تا نوشتن. گاهی مسیر مهم تر از رسیدن به قله است، در کوه وقتی به بالای یک مسیر می رسیم، چند لحظه ای بر می گردیم و به راهی که آمده ایم نگاه می کنیم. شایدبرای فهمیدن بهترمسیر شاید برای لحظه ای آرامش. نوشتن زارعی هم همین حس را دارد، حرکت پیوسته و گاه مکثی کوتاه برای دیدن آن چه پشت سر مانده. زارعی در اولین پست های خود راوی خاطرات سرد بود، خاطراتی از نخستین روزهای حضورش در تیم های ملی و کادر فدراسیون کوهنوردی. اما بعد از مدتی، با فاصله گرفتن از این شیوه، مسیر نوشتن او تغییر کرد. آرام آرام روایت های شخصی کم رنگ شدند و «کوه قاف» شروع کرد به پیدا کردن هویتی مستقل. به نظرم یکی از کار...

مناقشه جیرشانکا و مفهوم موفقیت در آلپینیسیم معاصر

 مناقشه جیرشانکا و مفهوم موفقیت در آلپینیسیم معاصر


در ژوییه ۲۰۲۵، صعود مسیر جدید کولیبری بر روى دیواره جنوب شرقى جیرشانکا دوباره نگاه‌ها را به این قله تیغه ای و افسانه‌اى در کوردیرا هوای‌هوآش برگرداند. 


تیم سه نفره دنی آرنولد، الکساندر هوبر و سیمون گیتل، که هر سه از برترین کوهنوردان اروپا با تخصص‌هاى مختلف هستند، مسیری حدود هزار و سى مترى  در حدود  سى و یک طول طناب با دشوارى حدود ۸ منفى و A۲ گشودند. 


آنها به روش سبک بار صعود کردند، و تنها در کارگاه ها از رول استفاده کردند و بدون نصب طناب ثابت با دو شب بیواک به بالای مسیر رسیدند،


در گزارش‌هاى اولیه در رسانه‌هاى اروپایى، کولیبری به عنوان یکى از مهم‌ترین صعودهاى آلپی سال ۲۰۲۵ توصیف شد. عکس‌هاى آنها بر روى برف رگه نهایى به سرعت در شبکه‌هاى اجتماعى پخش شد و این مسیر به عنوان تلاش موفق براى حل یکى از آخرین مسیرهای صعود نشده بر روی  دیواره استثنایى جیرشانکا معرفى شد.


اما چند ماه بعد ناگهان فضایى دیگر شکل گرفت.


آغاز مناقشه

در اواخر سال  ۲۰۲۵ مقاله‌اى در مجله Climbing منتشر شد که تیترى تحریک‌آمیز داشت و از همان ابتدا ادعا مى‌کرد تیم اروپایى یک «قله شرقى» ساختگى را براى کامل جلوه دادن صعود خود اختراع کرده است. نویسنده، که سابقه پوشش اخبار جیرشانکا را داشت، با ارجاع به عکس‌ها و داده‌هاى GPS مدعى شد تیم به جاى رسیدن به قله اصلى، بر روى یک برآمدگى کوچک متوقف شده و آن را به عنوان «قله جدید» معرفى کرده است.

این مقاله بلافاصله واکنش‌هاى چهره‌هاى مهم آلپی را برانگیخت، به خصوص کسانى که تجربه مستقیم روى این کوه داشتند.


نکات اصلى انتقادها

جاش وارتن، که سال‌ها روى جیرشانکا صعود کرده و در ۲۰۲۲ همراه وینس اندرسون Suerte را تا قله اصلى فری کرد، نخستین صداى مهم منتقدان بود. او گفت هیچ قله شرقى رسمى یا شناخته شده‌اى در خط‌الرأس وجود ندارد و نقطه‌اى که تیم اروپایى به آن رسیده فقط یک برآمدگى کوتاه روى رگه است که خودش در ۲۰۱۵ به آنجا رسیده بوده.

کوانتین رابرتس، برنده پیوله‌دور ۲۰۲۳ براى مسیر Reino Hongo در همین کوه، مجموعه‌اى از عکس‌هاى آرشیوى و نمایى منتشر کرد که نشان مى‌داد برآمدگى مورد ادعا تنها یک شکستگى کوچک در رگه است و از نظر توپوگرافیکى از معیار برجستگى لازم براى تعریف «قله» برخوردار نیست.

منتقدان همچنین گفتند تیم اروپایى هدفش رسیدن به قله اصلى بود، اما وقتى با برف عمیق و کاملاً ناپایدار در رگه نهایى روبه‌رو شدند و دریافتند که تراورس نهایى غیر ایمن است، موفقیت را دوباره تعریف کرده‌اند. 


از نگاه منتقدین این رویکرد نه تنها با فلسفه «عقب‌نشینى صادقانه» در تضاد است، بلکه تحت فشار اسپانسرها به الگویى خطرناک در حرفه‌اى‌سازى آلپی تبدیل مى‌شود.


یادآورى زمینه تاریخى

مقاله Climbing نقطه مقابل  مقاله مشهور کالین هیلى در ۲۰۱۶ است ؛ جایی که او تأکید مى‌کند آلپینسیم اصیل نه بر رسیدن به قله بلکه بر درست صعود کردن است و اینکه شکست هیچ‌گاه شرم‌آور نیست.

همچنین مثال‌هاى دیگرى از تاریخ اخیر جیرشانکا مطرح شد، از جمله

صعود شاخص Suerte و صعود آزاد آن در ۲۰۲۲،

مسیر Reino Hongo و جایزه پیوله‌دور،

و حتى جنجال فیلمى در مجموعه Reel Rock که چند سال پیش در بعضى نماهاى جیرشانکا از ترکیب‌بندى دیجیتال استفاده کرده بود، چیزى که حساسیت بحث امروز را بیشتر مى‌کند.


دیدگاه تیم اروپایى

از آن طرف گزارش‌هاى تیم آرنولد، هوبر و گیتل که در PlanetMountain و Desnivel و Lacrux منتشر شده بود کاملاً صریح بودند. آنها از ابتدا گفته بودند که به قله اصلى نرسیده‌اند.

آنها ارتفاع ۶۰۲۸ متر را براى نقطه پایان ثبت کردند، دلیل توقف را برف غیرقابل اطمینان و خطر عینى بالا دانستند، و اشاره کردند که در سال‌هاى اخیر خط  الرس نهایى جیرشانکا به دلیل ناپایدارى شدید برف عملاً غیرقابل صعود شده است.


با وجود بالا گرفتن بحث‌ها، هیچ‌کدام از اعضاى تیم تا نوامبر ۲۰۲۵ واکنش رسمى مفصل نسبت به مقاله Climbing نشان نداده اند. رسانه‌هاى اروپایى نیز عمدتاً همان روایت اولیه را ادامه دادند و مسیر کولیبری را «خطى زیبا و کلاسیک در آینده» توصیف کردند، در حالى که برخى وبلاگ‌هاى فرانسوى زبان از منتقدان حمایت کردند و گفتند «قله شرقى» نام‌گذارى مناسبى نیست.


هر چند در گزارش‌های آلمانی‌زبان و ایتالیایی، گاهی از اصطلاح Ostgipfel یا “قلهٔ شرقی” برای نقاط مرتفع خط‌الراس استفاده می‌شه، حتی اگر برجستگی توپوگرافیکی کمی داشته باشه.


بعد تحلیلى گسترده‌تر

هر چند این ماجرا بیش از یک اختلاف توپوگرافى ساده است. چند مسئله مهم و ساختارى در آلپینیسم امروزی در این داستان ترکیب شده است.


یک

چالش قله محورى در برابر ارزش سبک.

در فرهنگ آمریکایى، کامل بودن صعود به معنى رسیدن به بالاترین نقطه جغرافیایى است. در بخش زیادى از فرهنگ اروپایى، ارزش خط و سبک صعود به اندازه خود قله اهمیت دارد. این دو نگاه وقتى با شرایط خطرناک روبه‌رو مى‌شوند تعارض پیدا مى‌کنند.


دو

تأثیر تغییرات اقلیمى.

در بسیارى از قله‌هاى آند، رگه‌هاى نهایى امروز ناپایدارتر از هر زمان دیگر هستند. برف عمیق، ذوب لایه‌اى، و نبود تکیه‌گاه سبب شده گاهى یک برآمدگى بالا منطقى‌ترین نقطه پایان باشد، نه قله مطلق.

این سؤال پیش مى‌آید که آیا تعریف سنتى «قله» باید با تغییر واقعیت طبیعت بازنگرى شود یا نه.


سه

فشارهاى اقتصادى و رسانه‌اى.

صعودهاى بزرگ امروز تنها صعود نیستند، روایت‌اند. صعودکننده حرفه‌اى باید چیزى براى ارائه داشته باشد و این فشار گاهى باعث تغییر روایت، ساده‌سازى یا برجسته‌سازى موفقیت مى‌شود.

مناقشه کولیبری نمونه‌اى بارز از این تنش است.


کولیبری بى‌تردید یک تلاش بسیار قوى و یک دستاورد زنجیره‌اى بر یکى از سخت‌ترین دیواره‌هاى قاره آمریکا است. زیبایى خط، دشوارى سنگ و دیواره، شرایط دورافتاده و سبک تیم همگى آن را به صعودى ارزشمند تبدیل مى‌کند.

اما بحث «قله شرقى» یک هشدار نیز هست؛ هشدار درباره اینکه تعریف موفقیت در آلپینیسم چقدر حساس است و چگونه روایت‌ها، فرهنگ‌ها و شرایط طبیعى مى‌توانند آن را شکل دهند یا مخدوش کنند.


اینکه در آینده آیا «قله شرقى» در ادبیات جیرشانکا رسمیت پیدا مى‌کند یا نه، بستگى به این دارد که صعودکنندگان آینده تا کجا پیش بروند و نقطه پایان خود را چگونه تعریف کنند.

تا آن زمان تنها چیز قطعى این است که کوه به تعریف‌هاى ما اهمیتى نمى‌دهد، و بازگشت سالم همچنان بزرگ‌ترین پیروزى است.

Comments

Popular posts from this blog

عباس سیدی نیا هم رفت

وبلاگ «کوه قاف»

بعد از بیست سال